شیطانپرستی
یک حرکت مکتبی، شبه مکتبی و یا فلسفی است که هواداران آن شیطان را یک طرح و الگوی اصلی و قبل از عالم هستی میپندارند. آنها شیطان را موجودی زنده و با چند وجه از طبیعت انسان مشترک میدانند. شیطان پرستی را در گروه «راه چپ» مخالف با «راه راست» طبقه بندی میکنند. دست چپیها به غنی سازی روحی خود در جریان کارهای خودشان معتقدند. و بر این باورند که در نهایت باید تنها به خود جواب پس دهند. در حالی که دست راستیها غنی سازی روحی خود را از طریق وقف کردن و بندگی خود در مقابل قدرتی بزرگتر بدست میآورند. لاوییانها در واقع خدایی از جنس شیطان و یا خدایی دیگر را برای خود قائل نیستند. آنها حتی از قوانین شیطان نیز پیروی نمیکنند. این جنبه اعتقادی آنها به طور مکرر به اشتباه نادیده گرفته میشود و عموماً آنها را افرادی میشناسند که شیطان را به عنوان خدا پرستش میکنند.
شیطان پرستی به جای اطاعت از قوانین خدایی یا قوانین طبیعی و اخلاقی، عموماً بر پیشرفت فیزیکی خود با راهنماییهای موجودی مافوق یا قوانینی فرستاده شده تمرکز دارد. به همین دلیل بسیاری از شیطان پرستان معاصر از باورها و گرایشهای ادیان گذشته اجتناب میکنند و بیشتر گرایشهای خودپرستانه دارند.[نیازمند منبع] به گونهای که خود را در مرکز هستی و قوانین طبیعی میبینند و بیشتر شبیه به مکاتبی چون مادهگرایی و یا خودمحوری و جادومحوری هستند. به هر حال بعضی شیطان پرستان به طور داوطلبانه بعضی از قوانین اخلاقی را انتخاب میکنند. این یک جریان وارونه سازی را نشان میدهد. بر این مبنا شیطان پرستان به دو گروه اصلی شیطان پرستان فلسفی و شیطان پرستان دینی تقسیم بندی میشوند.
تاریخچه
مفهوم شیطان در طول قرنها مورد مکاشفه قرار گرفتهاست. شاید بتوان تاریخچه شیطان پرستی را به قرون اولیه پیدایش آدمی نسبت داد.
موضوعی که امروزه درباره شیطان پرستی قدیمی وجود دارد و در برخی کتابها دیده میشود به این مطلب برمیگردد که اصولا شیطان را کلیسا به وجود آورد تا تمام بدیها و پلیدیها را به آن نسبت دهد تا به نوعی هم خدمتی به بشریت کرده باشد و گناهان را از خود دور کند و جادوگران را نیز که در قرون وسطا از قدرت زیادی برخوردار بودند با عنوان جادوگران سیاه به عنوان پیروان شیطان معرفی کند تا هم گناهان را دفع کند و هم قدرت جادوگران را کم کند.
انواعو رویکردهای شیطان پرستی
شیطانپرستی فلسفی
این نوع گرایش عبارت است از اینکه محور و مرکز عالم انسان است. این شاخه از شیطانپرستی به پایهگذاری این فرقه به آنتوان لاوی نسبت داده میشود.او کسی بود که کلیسای شیطان را تأسیس کرد (اولین سازمانی که از لغت شیطان پرستی فلسفی استفاده نمود) در نظر شیطان پرستان فلسفی، محور و مرکزیت عالم هستی، خود انسان است، و بزرگترین آرزو و شرط رستگاری این نوع از شیطان پرستان برتری و ترفیع ایشان نسبت به دیگران است. شیطان پرستان فلسفی عموماً خدایی برای پرستش قائل نمیدانند و به زندگی غیر مادی بعد از مرگ نیز عقیدهای ندارند. به هرحال زندگی این گروه از شیطان پرستان عاری از روحیه مذهبی و معنویت نیز نیست.
در نظر شیطان پرستان فلسفی، هر شخص خدای خودش است. آنها با تکیه بر عقاید انسانی وابسته به دنیا، مطالب مربوط به فلسفه عقلانی را عبث میشمارند و به آنها به دید ترس از مسائل ماوراء الطبیعی مینگرند و تنها به وسیله آن، یک زندگی عقیم و تنها بر مبنای “جهان واقعی” را تشکیل میدهند. به طور شفافی، آموزههای شیطان پرستان فلسفی قدمتی بیشتر از کلیسای لاوی دارد. اگر چه این تصوری از شیطان است، ولی با موقعیت واقعی او تقابل دارد چرا که این تعالیم از آموزههای یهودی-مسیحی نشئات گرفتهاست و شیطان را بدلیل خصوصیاتش پلید نگاشتهاست
شیطانپرستیلاویی
این نوع از شیطان پرستی بر مبنای فلسفهٔ آنتوانلاوی که در کتاب انجیل شیطاننیچه، آلیستر کرالی، این رند، مارکی دو ساد، ویندهام لویس، چارلز داروین، آمبروس بیرس، مارک تواین و بسیاری دیگر بودهاست. شیطان در نظر لاوی موجودی مثبت بوده در حالی که تعالیم خداجویانه کلیساها را مورد تمسخر قرار داده و به مسائل جهان مادی نیز اعتنایی ندارد.یک شیطان پرست لاویی، خود را خدای خود میداند، آیین مذهبی این گروه از شیطان پرستان بیشتر شبیه به فلسفه میجیک کراولی با دیدی جلو برنده به سمت شیطان پرستی است. یک شیطان پرست لاویی مدعی آن است که کسانی که خودشان را با شیطان پرستی هم ردیف میدانند باید به طرز فکر گروهی خواص وفادار نباشند و آنها را از لحاظ اخلاقی قبول نداشته باشند. و در ازای آن گرایشهای انفرادی داشته باشند و من تبع باید به طور دائمی یک سر و گردن بالاتر از کسانی باشند که خود را از لحاظ اخلاقی، قوی میدانند و در بشر دوستی خود، بدون تامل عمل کنند تشکیل شدهاست. لاوی موسس کلیسای شیطان بود و تحت تأثیر نوشتههای
شیطانپرستی دینی
این نوع شیطان پرستی شبیه شیطان پرستی آنتون لاوی است اما با این تفاوت که در این نوع شیطان گونهای جنبه خدایی و متافیزیکی دارد و این جنبه برداشته شده از ادیان ابراهیمی ، افسانهها ، آیینهای متفاوت و یا صرفا ساخته شده ذهن پیروان آن میباشد.
شرپرستان
این فرقه از شیطان پرستان، به دوران تفتیش عقاید مذهبی از طرف کلیسا مربوط میشوند. این نوع شیطان پرستان معمولاً متهم هستند که به اعمالی از قبیل «خوردن نوزادان»، «کشتن گوسفندان»، «قربانی کردن دختران باکره» و «نفرت از مسیحیان» هستند. این طرز فکر در کتاب «مالیوس مالیفیکاروم» دسته بندی شدهاست.]کتابی که در دوران تفتیش عقاید توسط کلیسا (۱۴۹۰) تالیف شد و در واقع هرگز به طور رسمی مورد استفاده قرار نگرفت، کتاب حاوی مطالب خرافی از جن گیری و جادوگری و مطالبی از این دست است. ترجمه لغوی نام کتاب پتک جادوگران است.
فلسفهشیطانی
شیطان در ۹ جمله شیطانی منسب به لاوی خلاصه میشود:
- شیطان میگوید دست و دلبازی کردن بجای خساست.
- شیطان میگوید زندگی حیاتی بجای نقشه خیالی و موهومی روحانی.
- شیطان میگوید دانش معصوم بجای فریب دادن ریاکارانه خود.
- شیطان میگوید محبت کردن به کسانی که لیاقت آن را دارند بجای عشق ورزیدن به نمک نشناسان.
- شیطان میگوید انتقام و خونخواهی کردن بجای برگرداندن صورت. (اشاره به تعالیم مسیحیت که میگوید هرگاه برادری به تو سیلی زد، آن طرف صورتت را جلو بیاور تا ضربهای به طرف دیگر بزند)
- شیطان میگوید مسئولیت پذیری در مقابل مسئولیت پذیران بجای نگران بودن خون آشامهای غیر مادی
- شیطان میگوید انسان مانند دیگر حیوانات است، گاهی بهتر ولی اغلب بدتر از آنهایی است که روی چهار پا راه میروند، بدلیل آنکه انسان دارای خدای روحانی و پیشرفتهای روشنفکرانه، او را پستترین حیوانات ساختهاست.
- شیطان تمام آن چیزهایی که گناه شناخته میشوند را ارائه میدهد، چون که تمام آنها به یک لذت و خوشنودی فیزیکی، روانی یا احساسی منجر میشوند.
- شیطان بهترین دوست کلیساست چرا که در میان تمام این سالها وجود شیطان دلیل ماندگاری کلیساها است.
و در مقایسه با این جملات، لاوی ۹ گناه شیطانی را نیز نام بردهاست :
حماقت، ادعا و تظاهر، نفس گرایی (انتظار بازپس گرفتن از دیگران، آنچه به آنها دادهاید)، خود را فریب دادن، پیروی از رسوم و عقاید دیگران، روشن بینی ناکافی، فراموش کردن ارتدکسی گذشته (به طور مثال، قبول کردن چیزی قدیمی در بسته بندی جدید، به عنوان نو)، غرور و افتخار بی حاصل (مانند غروری که هدف شخصی را از درون میپوساند) و کمبود محسنات.
لاوی ۱۱ قانون شیطانی را نیز وضع کرد، که در حالی که نظام نامهای اخلاقی نیست، ولی راهنماییهای کلی برای زندگی شیطان پرستی را ارائه کردهاست :
- هرگز نظراتت را قبل از آنکه از تو بپرسند بازگو نکن.
- هرگز مشکلاتت را قبل از آنکه مطمئن شوی دیگران میخواهند آن را بشنوند بازگو نکن.
- وقتی مهمان کسی هستی، به او احترام بگذار و در غیر این صورت هرگز آنجا نرو.
- اگر مهمانت مزاحم تو است، با او بدون شفقت و با بیرحمی رفتار کن.
- هرگز قبل از آنکه علامتی از طرف مقابلت ندیدهای به او پیشنهاد نزدیکی جنسی نده.
- هرگز چیزی را که متعلق به تو نیست برندار، مگر آنکه داشتن آن برای کس دیگری سخت است و از تو میخواهد آن را بگیری.
- اگر از جادو به طور موفقیت آمیزی برای کسب خواسته هاید استفاده کردهای قدرت آن را اعتراف کن. اگر پس از بدست آوردن خواستههایت قدرت جادو را نفی کنی، تمام آنچه بدست آوردی را از دست خواهی داد.
- هرگز از چیزی که نمیخواهی در معرض آن باشی شکایت نکن.
- کودکان را آزار نده.
- حیوانات -غیر انسان- را آزار نده مگر آنکه مورد حمله قرار گرفتهای یا برای شکارشان.
- وقتی در سرزمینی آزاد قدم بر میداری، کسی را آزار نده، اگر کسی تو را مورد آزار قرار داد، از او بخواه که ادامه ندهد. اگر ادامه داد، نابودش کن.
علت اصلی گسترش خودکشی میان شیطان پرستانچیست؟
شیطانپرستی به انسان می آموزد که باید روح خود را با خودکشی به شیطان هبه کرد. با گذشتناز مهمترین هدیه خداوند که همان جان انسان است باید روح خود را در اختیار شیطانقرار دهی. باید تنها فرصت زندگی ات را به شیطان بفروشی با نادیده گرفتن عدالت الهیو افق امید به آینده زندگی که پیشروی یک جوان وجود دارد.
ساتانیسم
ما پوران قوم آریا برای دست یابی به انسان آزاد و بی قید و بند با بهانه قرار دادن شیطان بزرگ و نیروی شریر و خرابکارانه او و با تذکر این نکته که هر کدام از ما خدا و پیغمبر خودمان هستیم هر کاری را که به ما لذت برساند انجام میدهیم و هیچ قید و بندی جز مرگ و برگشت به میعادگاه دوزخ نمیپذیریم . ما به دنیاآمده ایم تا بمیریم ولی در این فاصله از انسان عادی رو برگرداندن و به انسانی شبیه به خدا و شیطان تبدیل شدن وظیفه فرقه ای است که ما نام آن را HUMANSATANISM گذاشته ایم.
انواع و رویکردهای شیطانپرستی
شیطان پرستی فلسفی
به طور غیر رسمیو گستردهای این شاخه از شیطان پرستی را منتسب بهآنتوان شزاندر لاویمیدانند. او کسی بود کهکلیسای شیطان را تأسیس کرد (اولین سازمانی که از لغت شیطان پرستی فلسفی استفادهنمود)، در نظر شیطان پرستان فلسفی، محور و مرکزیت عالم هستی، خود انسان است، وبزرگترین آرزو و شرط رستگاری این نوع از شیطان پرستان برتری و ترفیع ایشان نسبت بهدیگران است. شیطان پرستان فلسفی عموماً خدایی برای پرستش قائل نمیدانند و به زندگیغیر مادی بعد از مرگ نیز عقیدهای ندارند (اگرچه بایدی هم برای نبود آن ندارند) بههرحال زندگی این گروه از شیطان پرستان عاری از روحیه مذهبی و معنویت نیزنیست.
در نظر شیطان پرستان فلسفی، هر شخص خدای خودش است. آنها با تکیه برعقاید انسانی وابسته به دنیا، مطالب مربوط به فلسفه عقلانی را خار میشمارند و بهآنها به دید ترس از مسائل ماوراء الطبیعی مینگرند. و تنها به وسیله آن، یک زندگیعقیم و تنها بر مبنای "جهان واقعی" را تشکیل میدهند. به طور شفافی، آموزههایشیطان پرستان فلسفی قدمتی بیشتر از کلیسای لاوی دارد. اگر چه این تصوری از شیطاناست، ولی با موقعیت واقعی او تقابل دارد. چرا که این تعالیم از آموزههاییهودی-مسیحی نشئت گرفته است و شیطان را بدلیل خصوصیاتش پلید نگاشتهاست.
شیطانپرستیلاویی
این نوع از شیطان پرستی بر مبنای فلسفهٔ آنتوآن لاویکه در کتاب "انجیل شیطان" و دیگر آثارش آمده است تشکیل شده است. لاوی موسس کلیسایشیطان (1966) بود و تحت تأثیر نوشتههای فردریک نیچه، آلیستر کرالی، این رند، مارکد سید، ویندهام لویس، چارلز داروین، امبروس بیرس، مارک تواین و بسیاری دیگر بودهاست. "شیطان" در نظر لاوی موجودی مثبت بوده در حالی که تعالیم خداجویانه کلیساها رامورد تمسخر قرار داده و به مسائل جهان مادی نیز اعتنایینداشت.
یک شیطان پرست لاویی، خود را خدای خود میداند، آیین مذهبیاین گروه از شیطان پرستان بیشتر شبیه به فلسفه میجیک کراولی با دیدی جلوبرنده بهسمت شیطان پرستی است. یک شیطان پرست لاویی مدعی آن است که کسانی که خودشان را باشیطان پرستی هم ردیف میدانند نباید به طرز فکر گروهی خواص وفادار باشند و آنها رااز لحاظ اخلاقی قبول نداشته باشند. و در ازای آن گرایشات انفرادی داشته باشند و منتبع باید به طور دائمی یک سر و گردن بالاتر از کسانی باشند که خود را از لحاظاخلاقی، قوی میدانند. و در بشر دوستی ]گمراه[ خود، بدون تامل عملکنند.
شیطان پرستیدینی
گرایشات شیطان پرستی دینی اغلب مشابه گرایشات شیطانپرستی فلسفی است، گرچه معمولاً پیش نیازی برای خود قائل میشوند و آن پیشنیاز اینستکه شیطان پرست اول باید یک قانون ماوراء الطبیعی را که در آن یک یا چند خدا تعریفشده است که همه شیطانی هستند یا بهوسیله شیطان شناخته میشوند. شیطانی که در گروهاخیر تعریف شده است میتواند تنها در ذهن یک شیطان پرست تعریف شود یا از یک دین (معمولاً قبل از مسیح) اقتباس شوند.بسته به اینکه کدام نوع شیطان پرستی مدنظر باشد، خدا (یا خدایان) میتوانند از انواع مختلفی از معبودها باشند، بعضی ازآنها از ادیان بسیار قدیمی نشئت گرفته شده اند، انواع معمول شیطان پرستی ازخدایانشان را از ادیان قدیمی مصر باستان و بسیاری از الهههای باستانیبینالنهرینیو بعضا از الهههای رومی و یونانی (به عنوان مثال مارس-خدای جنگ) اقتباس کرده اند. بقیه شیطان پرستان ادعای پرستشخدای اصلی را دارند ولی بیشتر شیطان پرستان میگویند خدای معبود آنها در واقع قدمتبسیار قدیمی دارد، شاید از دوران ماقبل تاریخ و شاید اولین خدایانی باشد که توسطانسان مورد پرستش قرار گرفته است (گرچه چنین ادعایی غیر قابل بررسیاست)
مابقی گروهها تعبیری سخت گیرانه تر از اینها را میپرستند: آنهاییکه سیمای فرشتهٔ سقوط کرده از انجیل مسیحی را میپرستند، در حالی که بسیاری که آن رابه عنوان شر، طبق تعریف کلیسای مسیحی، میپندارند. این گروه در مقابل آن را به عنوانمحق و کسی که در مقابل خدا شورش کرده است قبول دارند. تمام این ادیان با هم وباشیطان پرستان فلسفی مشترک هستند چرا که خود شخص را در اولویت اول قرار داده اند. این نظریه نیز معمولاً توسط کسانی که خدا را به دید شیطانی مینگرند (کسانی که دیدهشده است اشخاص را به آزادی اندیشه تشویق میکنند و تلاش میکنند خود را بهوسیلهفلسفههایی چون میجیک و فلسفههای مشابه "تمایل به قدرت" نیچه بالا بکشند) حمایتشده است. یک پند رایج شیطانی به این معلول اینست که: "هر خدای ارزشمندی بهتر است بهجای یک برده پست و بخاک افتاده، یک شریک در قدرت خود داشته باشد."
یکمثال از این مطلب، شیطان ابراهیمی است، مانند ابلیسی که در کتاب تورات آمده است وبشریت را به چیدن میوه درخت شناخت خوب از بد تشویق میکند:" تو مطمئنا نمیمیری: چراکه خدا در همان روزی که این کار را کنی از آن خبر خواهد داشت، سپس چشمانت باز خواهدشد و شماها مانند خدا خواهید شد و خوب را از شر تشخیص خواهید داد". با این استفادهاز این مفهوم، شیطان پرستان خود را بهتر از هر خدای دیگری، دارای قدرت تشخیص خوب ازبد میپندارند. از آنجا که این گروه از شیطان پرستان خود را بسیار قدیمی و قدیمی تراز بقیه میدانند، نام "شیطان پرستان سنتی" را بر خود گذاشتهاند و به شیطان پرستانفلسفی، "شیطان پرستان معاصر" میگویند.
شرپرستان
این فرقه از شیطان پرستان، به دورانتفتیش عقاید مذهبی از طرف کلیسا مربوط میشوند. این نوع شیطان پرستان معمولاً متهمهستند که به اعمالی از قبیل "خوردن نوزادان"، "کشتن گوسفندان"، "قربانی کردن دخترانباکره" و "نفرت از مسیحیان" هستند. این طرز فکر در کتاب "مالیوس مالیفیکاروم" دستهبندی شده است.]کتابی که در دوران تفتیش عقاید توسط کلیسا (1490) تالیف شد و در واقعهرگز به طور رسمی مورد استفاده قرار نگرفت، کتاب حاوی مطالب خرافی از جن گیری وجادوگری و مطالبی از این دست است. ترجمه لغوی نام کتاب پتک جادوگران است
به طور غیر رسمی و گستردهای شیطان پرستی فلسفی را منتسب به آنتوانشازاندر لاوی «Anton Szandor LaVey »میدانند. او کسی بود که کلیسای شیطان را تأسیس کرد.
وی در 11 آوریل سال 1930در شهر شیکاگو متولد شد. سپس خانواده اش بهسانفرانسیسکو نقل مکان کردند و بیشتر دوران رشد آنتوان همانجا سپریشد.
پس از رها کردن دبیرستان و فرار از خانه در۱۷سالگی ابتدا به سیرک پیوست و بعد به نوازندگی روی آورد.
در ۱۹۵۰ به عنوان عکاس در دایره جنائی پلیس استخدامشد.
در سال 1952 با کارول لَنسینگ (Carole Lansing) ازدواج کرد. نتیجه این ازدواج اولین دختر او کلارا لاوی (Karla LaVey) بود. ازدواج آنها بعد از اینکه آنتوان بسیار شیفتهداین هگارتی (Diane Hegarty) شده بود در 1960 منجر به طلاق شد. آنتوان و داین هرگز ازدواج نکردند ولی رابطه آنهابعد از سالهای طولانی به تولد دختر دوم وی زنا لاوی (Zeena Galatea LaVey) در سال 1964 منجرشد.
موفقیتهای او به عنوان یک پیانیست ادامهداشت و از مشهور ترین افراد زمان خود در سانفرانسیسکو بود.
لاوی ارائه سخنرانیهای سرّی خود در شب های جمعه را که «دایره اسرارآمیز» نامیده بود آغاز کرد. یکی از اعضای همین حلقه بود که به وی پیشنهاد تأسیسآیین جدید را داد.
در 30 آوریل 1966 در حالی کهسر خود را ـ به عنوان رسم آئین جدید ـ تراشیده بود، بنیان گذاری کلیسای شیطان رااعلام کرد.
همچنین سال ۱۹۶۶ را به عنوان آنوساتانس (سال اول Anno Satanas) سال اول عهد شیطان اعلام کرد.
پس از آن وی خودرا کاهن اعظم کلیسای شیطان نامید.
چندی بعد باانتشار کتاب انجیل شیطانی در سال 1969 به اظهارتعالیم کلیسای شیطان پرداخت و اظهارداشت که شیطان فرمانروای زمین است.
در ادامهانتشار انجیل شیطانی لاوی کتاب آیین پرستش شیطان را در 1972 منترش کرد. در این کتابجزئیات بیشتری از آیین پرستش، رسوم و تشریفات دینی پرستش شیطان (از جمله مراسم عشاءتاریک Black Mass) را ذکرکرد.
هگرتی و لاوی در اوسط 1980از هم جدا شدندو آخرین همراه لاوی بلانچ بارتون (Blanche Barton) بود. نتیجه این همراهی تنها پسر لاوی سیتن سرکیسکرنکی لاوی (Satan XerxesCarnacki LaVey) شد.
آنتوان لاوی در29 اکتبر 1997 در بیمارستان سنت ماری شهر سانفرانسیسکوبر اثر تورم ریه مرد. روز مرگ لاوی به عنوان روز هالیوون ـ در میان طرفدارانش ـشناخته میشود.در تدفین شیطانی لاوی که به صورت مخفی انجام شد، جسدش سوزانده وخاکستر شد.
خاکسترش دفن نشد ولی بین وارثانشتقسیم شد و با این فرض که دارای قدرت اسرارآمیز است در آیین پرستش اسرارآمیز شیطانیاستفاده میشود.
معبد مخوف
مایکلآکینو«Michael Aquino» متولد 28اکتبر 1986 بنیانگذار معبد ست است.همچنین او در ارتش و سازمان سیا «CIA» مشغول فعالیت بوده است.وی به خاطراختلافاتش باآنتوان لاوی ، معبد ست را در 1975 درسانفرانسیسکوتاسیس کرد. معبد سِت (Temple of Set) یکی از مخوف ترین، مشهورترین و مخفی ترین سازمانهای شیطان پرستیاست. معبد سِت اولین جامعه مخفی است که ادعای رهبری جهانی «طریقت دست چپی ها » درجهان را دارد. تعالیم آن شامل فلسفه شیطان و تمرینات سحر است.سِت (Set) نام یکی از خدایان مصراست.آکینو و گروهیدیگر ار کشیشان کلیسای شیطان به خاطر اختلافات فلسفی و مدیریتی از آن جدا شده وسازمان معبد ست را تشکیل دادند.در همان سال، معبد سِت به عنوان یک کلیسای بی فایدهدر کالیفرنیا به ثبت رسید.بارز ترین تفاوت میان کلیسای شیطان (Church of Satan) و معبد ست مربوط به مفهومشیطان است.معتقدین به کلیسای شیطان (C.o.S)، که سِیتنیست (سیطنیست Saitanist) نامیده میشوند اعتقاد دارند کهشیطان موجودی نمادین است،
و وجود خارجی ندارد. آنها از شیطان برای نشان دادن توجهاتخود و به استهزاء گرفتن مسیحیت بهره میگیرند.در حالی که پیروان معبد سِت کهسِتیانس (Setians) نامیده میشوند معتقدند که شیطان واقعی وجود دارد که به آن «پادشاه تاریکی » (The Prince of Darkness) میگویند.آنها او را «سِت، پادشاه حقیقی تاریکی» ("Set" the TRUE Prince of Darkness) مینامند. سِیتِن (Satan) نامی است مأخوز از انجیل به عنوانپادشاه تاریکی؛ ولی سِت (Set) نام خداوند مرگ و عالم اموات در باستان است.
شیطان پرستی در ایران
تهران – خبرگزاری ایسکانیوز : اعلام رسمی خبر بازداشت 80 زن و مرد شیطان پرست در یک محفل جهنمی در کرج ، بازتاب گسترده ای داشته و این معضل با واکنش های فراوانی رو به رو شده است. به گزارش روز یکشنبه گروه حوادث ایسکانیوز : در شرایطی که شبیخون فرهنگی و اعتقادی ، قلب جامعه (جوانان) را نشانه رفته و هجمه تبلیغات بیگانگان برای نابودی اندیشه های پاک نسل جوان ایرانی از در و دیوار می بارد باید بیش از پیش هوشیار بود. |
به گزارش روز یکشنبه گروه حوادث ایسکانیوز : در شرایطی که شبیخون فرهنگی و اعتقادی ، قلب جامعه (جوانان) را نشانه رفته و هجمه تبلیغات بیگانگان برای نابودی اندیشه های پاک نسل جوان ایرانی از در و دیوار می بارد باید بیش از پیش هوشیار بود.
در این وادی ، آن دسته از رسانه های خبری که همواره دلسوزانه در خدمت جامعه بوده اند می توانند با تنویر افکار عمومی ، گامی کلیدی برای مبارزه با دسیسه های شوم ؛ نظیر شیطان پرستی بردارند.
شیطان پرستی یکی از اعتقادات پوچ است که برخی به آن پیشینه هزاران ساله میدهند. دلیل آن را هم پرستش هر موجود دارای قدرت از سوی مردمان هزاران سال پیش و یا در نظر گرفتن دو خدای ضد هم یعنی خیر و شر میدانند.
«ستوان مجید ملک زاده» جمعی فرماندهی پلیس تهران بزرگ با جمع آوری اطلاعاتی مستند ، توضیح می دهد : شیطان پرستی دنیایی را ترسیم می کند که هیچ روزنه امیدی برای آن متصور نیست. به همین دلیل شیطان پرستی را جهان تاریک میگویند. شیطان پرستی ، چیزی را جست و جو می کند که در این جهان یافت نمی شود.
وی ادامه می دهد ، شیطان پرستان برای خودکشی توجیهی این گونه دارند: اگر بپرسی چرا خودت را می کشی؟ پاسخ میدهد می خواهم به حقیقت برسم و حقیقت در این دنیا به دست نمی آید.عمده ترین نشانه شیطان پرستی را در تجاوز و قتل به ویژه درمورد کودکان و نوجوانان باید دید.
شیطـانپرستـی به چه معنـاست؟
شیطان پرستی به معنی پرستش شیطان به عنوان قدرتی فوق العاده قوی و بسیار قوی تر و موثرتر از نیروهای خوب دنیوی همچون خداست.
در شیطان پرستی شیطان به عنوان نماد قدرت و حاکمیت بر روی زمین، قدرتی به عنوان برترین قدرت دو جهان مورد توجه و پرستش قرار دارد و این دنیایی را که به عنوان دوزخ برشمرده میشود قانونمند میکند.
در شیطان پرستی، غیر از استفاده از شیطان به عنوان قدرت تاریکی و قدرت مطلق از نیروها و اجنه و روح های پلید و شیطانی نیز برای رسیدن به اهداف خود استفاده میشود؛ و در نهایت معنای شیطان پرستی؛ پرستش قدرت پلیدی است.
به طور کلی دو تعریف برای گروههای شیطان پرستی در نظر افراد وجود دارد؛
تعریف اول : هر گروهی که شیطان را (مشابه شیطان تعریف شده در دین مسیحیت که عاری از مفاهیم غیرطبیعی مربوط به پلیدی و زشتی است یا یک شیطان انتزاعی) به عنوان خدا قبول داشته باشد و آن را عبادت کند که معمولا از آن به عنوان الهه سیاه نیز یاد میکنند و منتسب به طبیعت حقیقی انسان مینامند.
تعریف دوم : گروههایی که از دین مسیحیت تبعیت نکرده و یا عیسی را با خصوصیاتی که در دین مسیح تعریف شده است قبول ندارند. این تعریف معمولاً توسط بنیادگرایان مسیحی مورد استفاده قرار میگیرد و بر مبنای این تعریف بسیاری از گروهها را شیطان پرست مینامند. ضرورت انتخاب این موضوع
روزگار عجیبی است ؛ هر گوشه ، در هر خیابان یا بین دوستان را که نگاه میکنی درباره این کلمه میشنوی مخصوصا بین کسانی که ادعای متالبازی و گوش دادن به موسیقی متال به خصوص سبک بلکمتال را یدک میکشند.
چیزی که الان در جامعه مشاهده میشود باب شدن شیطان پرستی و انداختن پنتاگرام در گردن است.
*بلکمتال Darkthrone ، مریلین مانسن ، نیرو انا ، آنتون لاوی، کلیسای شیطان ، satanic bible ، آدم خواری ، skull-n-bone .... احتمالا دست کم یکی از این کلمات را تاکنون شنیده و آدم های زیادی را هم دیدهاید که خودشان را طرفدار این نامها و گروهها میدانند.
موسیقی های آنها را گوش میدهند ، گاه لباسهای عجیب و غریب میپوشند، نشانه های خاصی دارند و به قول خودشان تیریپ خفن می زنند!
از اینها که بگذریم حتما زیاد هم شنیدهاید که در فلان کشور یک عده شیطان پرست یک آدم را تیکه تیکه کردند یا خوردند یا فلان جنایت را انجام دادند. لذا بر آن شدیم تا در مورد شیطانپرستی و شیطانپرستان تحقیقی اجمالی به عمل آوریم.
* تاریخچـه شیطان پرستـی
شاید عده ای شیطان پرستی را آئینی مدرن و نهایتا مربوط به قرن های گذشته می دانند اما واقعیت چیز دیگریست. شاید بتوان تاریخچه شیطان پرستی را به قرون اولیه پیدایش آدمی نسبت داد.
البته شواهد به دست آمده این حرف را تصدیق میکند که شیطان پرستی در نواحی امریکای لاتین، امریکای جنوبی و آفریقای مرکزی به قرنها پیش از میلاد مسیح برمیگردد.
در اکتشافات امریکای جنوبی یکی از قبایل این قاره که اعتقاد بسیاری به خوب و بد داشتند شیطان را می پرستیدند و حتی انسان هایی را برای شیطان قربانی میکردند.
مکان های انجام مراسم قربانی هنوز وجود دارد و اجساد مومیایی به دست آمده و نوع کشته شدن ها نشانگر قربانی شدن این انسانها (که در آنها بیشتر زنان به چشم میخورند) است.
در آفریقای مرکزی و در دشتها و کویرهای سوزان این قاره نیز در قبایلی که معروفترین آن قبیله اوکاچاست،
شیطان به عنوان قدرت مطلق زمین و آسمان و پدید آورنده آن و خدای خشم و نفرت پرستش میشد و حتی قربانی هایی نیز در مواقع خاص به آن اهداء میشد.
بیان این نکته ضروری است که زمان قربانی کردن انسانها در برابر شیطان لحظه های خاصی بوده است.
تاریخچه شیطان پرستی به سالهای بسیار دور بر میگردد که بعدها این آیین و سنت به صورتهای دیگر نمود پیدا کرد که چیزهایی از گذشته چه با تحریف و چه بدون تحریف دست به دست در حال عبور همراه با زمان است.
البته شیطان پرستی به هنگام پیدایش زبان و خط و زمان مادها ، سومریان، بابلیان و ... نیز ادامه داشت تا این که شکل نوین آن به وجود آمد.
*مبدا شیطان پرستـی
مبدا شیطان پرستی قدیمی همانطور که گفته شد به قرون اولیه آدمی بر می گردد. در زمانهای قدیم انسانها در برابر هر چیزی که قدرت مقابله با آن را نداشتند و از درک آن عاجز بودند، تسلیم میشدند و سجده میکردند.
شیطان پرستی قدیمی بر اساس سنتهـای خداپرستــی و شیطان پرستی واقع نشده است و نمیتواند اینگونه باشد که آنها برای اینکه در مقابل قدرتی بزرگ سجده کنند.
مسلما این قدرت در شب از عظمت مخصوصی برخوردار بوده است و به ستایش و پرستش موجودی فوق طبیعی و دهشتناک که قدرت فوق العاده ای دارد میپرداختند که مبدا شیطان پرستی قدیمی را به وجود آورد.
شیطان پرستی جدید را پاره ای از انگلیسیان که گفته میشود از نجیب زادگان بودند به راه انداختند برای اینکه از قدرت شیطان و قدرت تاریکی بهره ببرند و پس از آن مراسم شیطان پرستی نوین برگزار میشود.
تغییرات بسیاری نسبت به شیطان پرستی قدیمی و قرون وسطایی وجود داشت؛ اما به هر حال استفاده از قدرت شیطان همچنان باقی مانده است و این چیزیست که نمیتوان خط بطلانی بر روی آن کشید.
*سیر تاریخی شیطان پرستی:
شیطان پرستی قدیمی : شیطان پرستی قدیمی شیطان پرستی ای است که به قرون وسطا برمیگردد،؛ با اینکه همانطور که در تاریخچه شیطان پرستی ذکر گردید شیطان پرستی به قبل از میلاد مسیح برمیگردد اما اصولا شیطان پرستی قدیمی را مربوط به قرون وسطا میدانند.
موضوعی که امروزه درباره شیطان پرستی قدیمی وجود دارد و در برخی کتابها دیده میشود به این مطلب برمیگردد که اصولا شیطان را کلیسا به وجود آورد تا تمام بدیها و پلیدیها را به آن نسبت دهد تا به نوعی خدمتی به بشریت کرده باشد ! این ، البته نظریه ای است که آن چنان نمیتواند درست باشد و انسان را حداقل از لحاظ فکری ارضا کند زیرا پیش از مسیحیت و در زمان های حضرت ابراهیم (ع) و حضرت موسی (ع) و حتی پیش تر شیطان پرستی وجود داشته است.باید اذعان داشت چیزی به عنوان شیطان مسلما وجود دارد چون اگر نبود هیچ وقت آدم و حوا به زمین سقوط نمیکردند. پس نظریه فوق را میتوان نسبت به مسیحیت و کلیسا مغرضانه خواند.
شیطان پرستی قدیمی از لحاظ معنی و از لحاظ اعمال مسلما با شیطان پرستی کنونی بسیار تفاوت دارد. شاید بتوان گفت چیزی که به عنوان شیطان پرستی امروزه در جوامع گوناگون قرار دارد شیطان پرستی قدیمی یا قرون وسطایی است که این شیطان پرستی به طور کلی محکوم شده است.
شیطان پرستی جدید با آن به مبارزه برخاسته است اما خوب هنوز عده زیادی آن را قبول دارند و به آن احترام میگذارند و قوانین آن را اجرا میکنند.
شیطان پرستی قدیمی استفاده از کمک شیطان در کارهای زیان آور و کمک به برخی پادشاهان در جنگها بوده است و حتی همسر پادشاه فرانسه برای نجات شوهر خود از مرگ مراسم شیطان پرستی قرون وسطایی را انجام داد.
شیطان پرستی قدیمی اعتقاد دارد که شیطان وجود دارد و قدرت او عظیم ترین قدرت بر روی جهان است.
اصل شهوترانی و ارضای جنسی اصل لاینفک این مراسم است. شیطان پرستی قدیمی مخالف با مسیحیت و کلیسا است و دقیقا در مراسم خود اعمال ضد مسیحیت را انجام میدهد.
آنها به مسیحیت و کلیسا اعتقادی ندارند و آنها را عامل بدبختی مردم میدانند. آنها میگویند مسیح پیامبری بود که باید زمین را آباد میکرد و مردم را به راه راست میبرد اما تنها کاری که انجیل انجام داده دروغگویی و رواج بدی در جامعه است ! آنان قربانی کردن انسان را امری ضروری برای آرامش و احترام به شیطان میدانند.
در این میان دختر بچه ها بهترین قربانی برای شیطان هستند. ریختن خون در این مراسم نشانه تقدس این مراسم است ( همانند نوشیدن شراب در عشای ربانی مسیحیت که به عنوان نشانه تقدس و خون مسیح است.
شهوترانی در این مراسم از کارهایی است که باید بدان پرداخته شود چون در شیطان پرستی قدیمی ارضای حس جنسی یکی از مهم ترین عوامل است.البته با توجه به اینکه شیطان پرستان قدیمی بدترین اعمال را برای مبارزه با خدا و مسیح انجام میدادند لذا امور جنسی نیز به بدترین و فجیع ترین نوع انجام میگرفت.
آنان به جهنم اعتقادی نداشتند و میگفتند جهنم همین دنیایی است که در آن زندگی میکنیم ؛ بر همین اساس بدترین گناهان را در مراسم خود انجام میدادند. شیطان پرستان قدیمی شیطان را موجودی با هویت خارجی میدانند.
*شیطان پرستی جدید
شیطان پرستی جدید در انگلستان به وجود آمد و البته زیاد نیز تعجب برانگیز نیست زیرا انگلیس یکی از کشورهایی است که جادوگرانی بسیاری داشته است و البته وجود اهالی باستانی آسیای میانی و خاورمیانه و همچنین اهالی یونان باستان در انگلیس ثابت شده است.از اکتشافات در برخی محل های برگزاری مراسم شیطان پرستی و جادوگری در انگلیس نظیر محل استون هنج آثاری از تمدن ایران و یونان پیدا شده است.
همچنین در کتب شیطان پرستی و جادوگری ، کلمات عبری ، یونانی و فارسی وجود دارد البته نه به صورت کنونی.
شیطان پرستی جدید بر خلاف شیطان پرستی قدیمی اعتقادی به وجود شیطان خارجی ندارد بلکه شیطان پرستی جدید شیطان را در طبیعت و در وجود هر انسانی میداند و این باطن هر کسی است که شیطان در آن وجود دارد و مراسم شیطان پرستی جدید مراسمی است برای دعوت از شیطان باطنی و حس اهریمنی درونی است که با اعمال جنسی آرام و ارضا میشود.
آنان جسم پرست هستند و اعتقاد دارند هر آنچه وجود دارد مدیون آدم است.دیگر این که انسان باید کامل ترین لذت جسمانی و جنسی را در این دنیا ببرد.گزارش ایسکانیوز می افزاید، آنان معتقدند بعد از مرگ ، روح کسانی که لذت جسمانی لازم را نبرده اند به این دنیا برمیگردد و لذت جنسی خود را کامل میکند.
*انواع شیطان پرستی از نظر ایدئولـوژی
شیطان پرستی جدید آیینی است دارای شباهت هایی به اومانیسم که انسان را برترین موجود می داند و او را تنها در برابر خود مسئول می داند:
«آنتون لاوی» می گوید : خدای باعظمت و با شکوهی وجود ندارد، و جهنمی که در آن گناهکاران کباب می شوند هم نیست.اینجا و حالا روز شکنجه و سختی ماست ! حالا و اینجا روز خوشی ماست ! اینجا و حالا فرصت ماست ! این روز، این ساعت را انتخاب کن که زندگی رهایی بخشی نیست !"
شیطان پرستی جدید به خدایی اعتقاد ندارد و شیطان را تنها نوعی کهن نماد ( archetype ) می داند و انسانها را تنها در برابر خود مسئول میداند و اعتقاد دارد که انسان به تنهایی می تواند راه درست و غلط را تشخیص دهد به همین دلیل هم این اعتقاد بیشتر به عنوان یک اعتقاد فلسفی شناخته می شود .
شیطان در این اعتقاد نماد نیروی تاریکی طبیعت ، طبیعت شهوانی ، مرگ ، بهترین نشانه قدرت و ضدمذهب بودن است. این اعتقاد دارای شاخه های متعددی است اما می توان گفت جز یکی دو نوع آن همگی دارای این اصول هستند:
Atheism (خدایی در شیطان پرستی وجود ندارد)
Not dualistic (روح و جسم غیرقابل دیدن هستند و هیچ جنگی بین عالم خیر و شر وجود ندارد)
Autodeists (خود پرستی ، خدایی جز خود انسان وجود ندارد و هر انسانی خود یک خداست)
Materialistic ( اعتقاد به اصالت ماده)
وابسته به راه چپ بودن در برابر راه راست که راه خدایی هست.
ضد مذهب بودن خصوصا مذاهبی که اعتقاد به زندگی پس از مرگ دارند.
اعتقاد به لذت اعلای دنیوی ، زیرا تمامی خوشی دنیایی است و این خوشی ها خصوصا لذات جنسی پتانسیل لازم را برای کارهای روزانه آماده می کنند و به هر شکلی انجام آنها لازم و ضروری است./
نظرات شما عزیزان:
موضوعات مرتبط: شیطان پرستی